دلیل شکست کسب و کارها
راهاندازی یک کسب و کار کوچک در ابتدا میتواند یک کار هیجان انگیز باشد ولی بعد از مدتی چالشهای زیادی برای صاحب کسب و کار ایجاد می شود و متاسفانه در سالهای اول فعالیت بسیاری از مشاغل و کسب و کارها با شکست مواجه میشوند. برای این اتفاق دلایل زیادی وجود دارد و ما قصد داریم در این مقاله دلیل شکست کسب و کارها را بررسی میکنیم و خواهیم دانست با چه راهکارهایی میتوان از شکست بسیاری از کسب و کارها جلوگیری کرد.
دلیل شکست کسب و کارها
بسیاری در ابتدای راهاندازی کسب و کار خود نمیدانند که چه تعداد افرادی در این مسیر شروع به کار کردند و شکست خورده اند. طبق تحقیقات حدود ۲۰ درصد از کسب و کارها در سال اول شکست میخورند. ۹۶ درصد از کسب و کارها در بازه زمانی ۱۰ ساله با شکستهای عجیبی مواجه میشوند. ۴ درصد باقیمانده نیز به این معنی نیست که کاملا موفق هستند بلکه بسیاری از آنها تنها زنده ماندهاند ولی هنوز به سود نرسیدند. دلایل مختلفی برای این کار وجود دارد که میتوان به عدم مدیریت و نداشتن بودجه و بازاریابی نامناسب اشاره کرد.
مدیریت ضعیف و نامناسب
برای تضمین موفقیت یک کسب و کار وجود یک مدیر باتجربه و باصلاحیت ضروری است. بسیاری از کارآفرینان ایدههای خیلی خوبی برای ایجاد یک کسب و کار دارند ولی الزاماً مدیر خوبی نیستند و تمام جنبههای کسب و کار خود از امور مالی، عملیاتی، منابع انسانی و خدمات مشتری را در نظر نمیگیرند. بسیاری از آنان صلاحیت برخورد با کارمندان را ندارند و نمیدانند در مسائل چالشی چگونه باید برخورد کنند. برای شروع یک کسب و کار باید یک تیم مدیریتی قوی با مشاوره از مشاوران داخلی یا خارجی ایجاد شود. علاوه بر این باید آموزش مداوم و توسعه حرفهای نیز وجود داشته باشد و افراد تلاش کنند همواره بهتر از دیروز عمل کنند.
بودجه ناکافی
یکی دیگر از دلایل بسیار مهم شکست کسب و کارها نداشتن بودجه کافی برای انجام کارهاست. متاسفانه بسیاری از کارآفرینان نمیدانند چگونه باید بودجهبندی کنند و بسیاری از آنان حتی برخی از بودجههاپ را دست کم میگیرند و آنها را حساب نمیکنند. به عنوان مثال بخشهای مختلفی نیاز به سهمیه بودجه دارند که از این دست میتوان به حقوق کارکنان، اجاره مکانی که قرار است کسب و کار در آن ایجاد شود، تهیه تجهیزات، هزینههای شروع و راهاندازی یک تجارت، هزینه بازاریابی و بسیاری از هزینههای دیگر که میتوانند به یکباره ایجاد شوند بسیار مهم است و باید پیش از شروع کسب و کار به آنها توجه شود. اگر یک کارآفرین بودجه کافی برای تهیه این موارد ندارد میتواند از گزینههای مختلف تامین مالی مانند وام، کمکهای بلاعوض و کمک گرفتن از سرمایهگذاران استفاده کند. یک برنامه مالی دقیق پیش از شروع کسب و کار اهمیت ویژه دارد.
بازاریابی نامناسب
یکی از موارد بسیار مهم برای شروع کسب و کارها و فروش وجود یک بازاریابی کارآمد است. اگر شما طراحی و اجرای ایدههای خیلی خوبی داشته باشید و محصولی که تولید میکنید از همه محصولات بازار بهتر باشد و حتی از نظر هزینه نیز مناسب باشد ولی مادامی که بازاریابی خوبی نداشته باشید و مردم شما را نشناسند نمیتوانید به فروش خوبی برسید. بنابراین ممکن است با شکست مواجه شوید. متاسفانه صاحبان کسب و کارهای کوچک فکر میکنند سرمایهگذاری در بازاریابی هزینه اضافی است در حالی که یکی از اصلیترین کارهایی که باید انجام شود توجه به این موضوع است. خیلی مهم است که مشتری شما را بشناسد و کالای شما را بتواند خریداری کند. در صورتی که در دنیای امروز در شبکه های اجتماعی، سایت و دیجیتال مارکتینگ و حتی بازاریابی سنتی سرمایهگذاری نکنید نمیتوانید امیدوار باشید که مردم شما را بشناسند و از شما خرید کنند.
عدم انطباق با بازار
از مهمترین دلیل شکست کسب و کارها در دنیای امروز عدم تطابق و عدم انعطاف پذیری صاحبان صنایع و کسب و کار است. برخی از کارآفرینان وقتی محصولی تولید میکنند و آن محصول به فروش خوبی میرسد، دید خوبی نسبت به آینده ندارند و به نظر کارشناسان توجه نمی کنند. چرا که فکر میکنند محصول آنها بهترین است و مردم تا سالهای سال قرار است آن محصول را تهیه و از آن استفاده کنند. به مرور زمان ممکن است نیاز مردم تغییر کند و نیاز باشد تغییراتی در محصول ایجاد شود، ولی برخی کارآفرینان عاشق محصول خود میشوند و حاضر به تغییر نیستند. بنابراین این افراد محکوم به نابودی و شکست هستند. کلید موفقیت بلند مدت در تجارت و در زندگی انعطاف پذیری و تمایل به تغییر در مواقع ضروری است.
عدم بررسی دقیق بازار
از مشکلاتی که کسب و کارهای نوپا با آن دست و پنجه نرم میکنند این است که قبل از ایجاد کسب و کار بازار هدف را بررسی نکرده اند. به عنوان مثال فردی میخواهد یک محصول تولید کند که امروزه دیگر توسط مردم استفاده نمیشود. این طرح مطمئناً با شکست مواجه میشود، ولی گاهی کارآفرینان این دید را ندارند و نمیدانند که مردم معمولی دیگر چنین هدفی ندارند. یا در مثالی دیگر ممکن است کارآفرینان قصد احداث کارخانهای برای تولید مواد غذایی داشته باشند ولی در آن منطقه این نوع کسب و کار به اشباع رسیده باشد و برندهای بسیار محبوبی در آن منطقه وجود داشته باشند، طبیعی است که این کسب و کار با شکست مواجه میشود چون نیاز مخاطب و بازار را بررسی نکرده است. همواره سعی کنید کسب و کار شما در راستایی باشد که نیازی را برآورده کند چرا که ارضای یک نیاز به جای ایجاد یک نیاز و متقاعد کردن مردم که باید برای آن هزینه کنند آسانتر است.
مدیر می خواهد همه کارها را انجام دهد
درست است که کارآفرینان یک کسب و کار را ایجاد میکنند و باید بر آن نظارت داشته باشند ولی دلیل بر این نیست که همه کارها را خودشان انجام دهند. برای انجام کارها باید از افراد متخصص استفاده شود و هر کس در حوزه خود کارش را انجام دهد و کار کارآفرینان این است که بر کار سایر کارمندان نظارت داشته باشند و آنها را رهبری کنند. رهبر نباید در امور خیلی کوچک دخالت کنند چرا که میتواند باعث از بین رفتن نوآوری و خلاقیت شود و در بلند مدت باعث شکست کسب و کار و از بین رفتن انرژی و هزینه شود. توانایی رها کردن و اعتماد به دیگران یک ویژگی اساسی رهبر گروه است.اگر فرد کنترلگری هستید احتمالا در دراز مدت به مشکل میخورید.